دوش ماه رخ یار بسی چون فرشته شد
یک عالمه حــرف توی دلم برشته شد
شد شرار خاکسترش عذاب جان و دلم
گذار عاشقی و مستی ازلی سرشته شد
ساغر می و مستی جانم عاشقی است
زلف یار من و دلدادگی ام رشته رشته شد
من آن خراباتی مست در میخانه ی یارم
حد عقل و عشقم جـملگی سرنوشته شد