زیر تیغ،
هرگز
آب حیات نخواهد چکید.
و نخ های قابل جذب
بافت های
اهل بخیه را
به سرّی مشمئز،
درون کشکول کشف نخواهند کرد.
و در برگریزان،
بخیه به آب دوغ
خط تیغی ست بر پیگر بهاران.
نیشتر بزن، نیش تر...
گویی خون جگر
مایه ی حیات است!
و بی جگر
گزاف با گرگ
می دَرَد.
.
زیر میزی:
.
.
و من چقدر زود
سَرم
از
تنم
به نیزه رفت
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
چند عزت،
برای چرک کثیفِ کف دست
قربانی کنم
تا در بازار نامردمی ها
از آبرو خرج کنی
چند مسلح،
تیر خلاص عشق
در مغز کنم
تا جنازه ی گرم را
در تابوت جهل مومیایی کنی
چند ظلم،
برای مظلومیت
شعرکنم
تا دار غرور را
این گونه فجیع،
در شب،
شعر خوانی کنی
دنیا ...
چند طلاق،
تو را مطلق کنم
تا که عشوه ی حجله سازت را
عجوزه کنی
.
زیر میزی:
.
.
بیا شعور نیلوفر را
در مرداب سرنوشت به نظاره بنشینیم
که شرمی از بکارت
خونی بی پرده،
برکه را می آلاید.
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
شــهر گسست زیرگسـل آواز مخــوان
شورشـیدایی ناله سر داد آواز مخوان
زارشد مرغک عشق ما، سودا چرا؟
حنجر بپایت ارزان دهم آوازمخوان
هرچــه آه بــود ، شــهدی شد بردلــم
ناله ها سر داده ام بهر کسی آوازمخوان
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
دردا، دردا
درد من مظلوم نیست.
من نگران،
ظلم توام
و بر آن گریان
.
.
شیله هایم
در پیله ها
پروانه اند و
گرد شمعی فروزان
پ . ن
.
.
آنقدر
برسرم برف آمده
شبیه کبک شده ام
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
کودکی ام را
پس بده
من کمبود جوانی دارم
دمی،
دمِ غروب و
دم،
با واژه ها فرو خواهم خورد
بیگاه
باد مرا
با کوه می شناخت
اما خزان،
دل به باد نمی سپرد
بیراهه
راه گم کرده است و
گاه تا غروب،
در راه،
تاتی تاتی میکند
دست اش را بگیرید
به طلوعی دیگر
راهی نمانده است و
ظلمت را هرگز.
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785