رازهایی در سینه نهفته دارم
اصواتش در هیچ گوشی
نواخته نشده
سینه ماوای هر ماوقع بود
مال اندیشی هیچ وسعتی را مصلحت نکرد
در محل کارزار،
سینه را با رازهایش بدار آویختند.
طناب دار با چشم های بسته
تنها شاهد راز،
پایین چوبه دار گریست
تو فراموشم مکن...