میدانم که می آیی در بهارانی، این بهار می آیی؟
رها شوم ، جدا شوم از قید زندانی، این بهار می آیی؟
شرم از گفته ها، حریم نوشته ها عبث شد
خسته از تکذیب دروغ های پنهانی، این بهار می آیی؟
خاکستر گشته شعله ی عشق در یغمای
سرفصل خطاب سرد زمستانی، این بهار می آیی؟
سرد و بی روح در انتظارت می مانم!
سرایم شعر آغوش انسانی، این بهار می آیی؟
هستی بخش میان آب و گل، دانی که ...
زنو رویم در این فصل بارانی، این بهار می آیی؟
روم تا آسمان، پر کشم سوی او
پناهم ده دراین وصل نورانی، این بهار می آیی؟
نگاهم کن بی تو مجنون گشته ام
مخواه از من گذارم سر به بیابانی، این بهار می آیی؟
مطلب جالب بود
دست درد نکنه