آهسته شبی
مرا پیش خودت نشاندی
هرچه اغیار بود
همه را یکجا براندی
گفتی بمان پیش من
ماندم
نجوای عاشقی را
به گوشم تو خواندی
بی وفا
من مانده ام اما
نمیدانم چرا
خودت نماندی؟