به حباب نگران لب یک رود قسم
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
...........
ولی باید نوشت.
.
.
.
نامیکه روی چک
بازی جام حذفی میکرد
وانحنای امضا در فراموشی خطوط
بیرنگ خط میخورد
قلبم بی محل ماند و نامت برگشت خورد.
و روی فاصله ایکه
از عبور هیاهو به جا مانده بود
عودت داده شد
با پرتاب.
وتو نمی دیدی.
اما میدانی که:
فاصله که می آید وسط
قربت تا چه اندازه علی السویه می شود
این قرعه کشی نبود
که تو گرو کشی کنی
صداقتی بود
به نازکی یک گل که زیر کلاه ماند.
کلاه از روی صداقت بردار.
بگذار شرافت را نفس بکشد.
تا له نشود هیچ صداقتی
تا سوال نشود هیچ شرافتی
تا تند نشود هیچ قلمی
تا بی محل نشود هیچ چکی
..........
صادق باشیم
تا خدا یک رگ گردن باقی ست
http://www.shereno.com/profile.php?id=38863&op=show
وقتی رفت گفت: تــــو_را_هـــم_میبـــــ ـرم...... با خوشحالی گفتم کجـــ ـا...............؟؟؟ گفت: از یــــ ـادم...
درود !
زیبا بود دوست من !
ممنون از محبت شما و شعر زیباتون
شادزی مهرافزون
ممنون ، بسیار زیبا !!!!
ممنون از لطف شما
سپاس
سلام
بسیار زیبا
شاد و خوش باشین
درود
لطف شما استاد گرامی و عزیز مایه مباهات است
آرزوی ما سلامتی و سربلندی شماست
شادزی مهرافزون
سلام دوست بزرگوارم جناب حاجی اسماعیل لو
متشکرم برای لطف و حسن ظنی که نسبت به حقیر دارید
خدمت رسیدم تا عرض کنم پیامتان را دریافت کردم
انشالله پس از مطالعه ی کامل اشعارتان مواردی را خدمتتان عرض خواهم کرد
ممنونم از شما
درود بر استاد ارجمند
از الطاف جنابعالی بی نهایت سپاسگزارم
تندرست وسرافراز باشید
شادزی مهرافزون