زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

سایه ی هیچ

 

خراش قلم

رمان عشق می نوشت

سرگذشت یک سرنوشت...

 

نوشت!

بزرگترین دروغ های عالم

رمان ها هستند.

 

اتفاق یک رمان، سرنوشت یک حقیقت نبود

اتفاقی که گاهی هست،

تو را صدا زند سایه های سترون،

که بلرزاند ستون عشق را

 

دروغ در قیل و قال هیاهو خواب نمی رفت

تا ببیند رمان عشق در جاودانگی مرد.

 

هنوز نجوای عشق

تو را صدا میزد

می خواست نفس کیشدن

مرگ را تجربه کنی!

 

زنده، مرگ خواهد شد

وقتی که رمان

سایه حقیقت باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد