-
گل آذریون
1394/03/25 13:01
-
[ بدون عنوان ]
1393/02/05 14:32
آدرس وبلاگ http://zakhmhayeahesteh.blogfa.com /
-
گام سپید
1392/12/22 20:46
سهره ای بودم بی شهره در پی دانه ی ابکاره. ناله ی من خانه ند اشت. دانه ی من سفره نداشت. دِیر تنگ! تُنگ بوزه ی من سرخ بود ... چرا؟... بد پوزه، آغازه ی کفش هایم را سیاه بخاک ماسید ... من که ؛ پاهایم در سرای سپید جا خوش کرده بود ... و دستهایم! تنِ گُر گرفته ام را تا وادی ایمن چه غریبانه می کشید ... به خواب اندر شدگان...
-
چوب حراج
1392/12/14 14:30
بلوغ دردم را بالغ دولتی احتکار و بالغ بر هزار مَبلغ، فروخت و چوب حراج به فقرم در بازار سیاه، مرا به گدایی انداخت. دریغ از اندک ذهن که هِی ، هِی من خوردم از صراحی ایلیا-خوئی مهر بانوی بزرگمهرم سلام دیشب تمام شعراتونو خوندم. بسیار عالی بود. اما روح شعر شما خیلی زخمی ست. گرچه اینهمه زخم میتونه یکی از زیباترین پیراهنها بر...
-
پخ
1392/12/14 09:25
ذهنم بوی دل میدهد، وقتی کباب میشود دلی. ژاله روی گل سرخ بو میدهد اشک همان است که؛ به چشم نمی آید. پِخ پیراهن من قربانی جنسی ست! زلیخایم کو؟ نگهبان، برای هیچ کس نیست پِخ ... ملهم و متاثر از یک فیلم
-
نزدیک-دور
1392/12/09 10:35
نزدیک را من، می شنوم طبالی ست تکرار آواز خوش پنهان همان دور که؛ کبک تو خروس می خواند گزین فروش فخر فروخته شود اگر، زربفت فاخر، نمی ارزد به خاشاک ناچیز -تفاخر- تیشه ی عیان ریشه. زینهار ارزیابی شعر شما ارزیابی شعر شما پدید آورنده : تام هانسن(شاعر و استاد دانشگاه) ، صفحه 45 اندر ماهیت واقعی برخورد بعضی از نشریات ادبی...
-
نا برابری
1392/12/05 20:53
ذهنی، سنگ واره ... دلی، گوش واره ... قلمی، آر واره ... تا سر حدّ من و تو کمانه میکرد صدا زدم عزت را، ذلت، جوابم داد! چه تضمینی ست متحجر نشود خردی که بی سر ریشه می دواند ؟ فلاخن اگر ناخن نمی زد سنگ را نان را به نرخ روز _ من _ نمی خوردم و شب را، خام خام می سرفیدم تا قطعه سنگی بر مزارم ترازو نمی شد و غنیم، بی غنمت می...
-
برداشت آزاد
1392/12/02 18:00
کمی عشق فروختم حـ کـ ـ م " متهم " دست و پا گیر شد آنگاه که هیچ کلاهی برای قاضی پیدا نشد اختلاس اگر نمی کردم من، جیمـ ز باند می شدم
-
ساحلِ مرفه
1392/11/18 23:58
وا دادم، بامی، در دامی. کودکی ام بود، عاری از مخ پیری ام، کودکی میشود زمخت این منم؛ بشر، تمام قد ایستاده تاریخ را. مرگ آبشخور زندگی، وعده ی غده ای بی عده، و این یعنی داشتن یک نقطه. آفرین بر تو ای خاک! هیبت مردانگی پوریای ولی در آغوش گرفتی، پیکر نحیفِ خبیث من، اما در آغوش، خاک گرفت. خوش خیالیِ ساحل مرفه، به جهنم. جاذبه...
-
ندانسته "هایم"
1392/11/12 23:18
باز باران از کدامین ابر بر بام دلم چکه میشود؟! همراهی ی درد تا کجا ... راهی به ماه و ماهی به آه. آری، من در تنگنای بی غمی شاد می گریستم و سالوس وار از کمند عشق می آویختم، و پیرایه به گور. عشق چه غریبانه مرا بخاک سپرد. _ دودمان _ دودی که از دودِمان اشک شود، جنگل را گرد بر گرد، گردباد، به خاکستر می نشاند. و من، باندازه...
-
گمشده
1392/11/07 12:30
من گمشده ام؛ همراهم و هم راهم یکی نیست
-
فقر
1392/11/07 12:00
دانستم که؛ نمیدانم دردم، آه میکشد یا که آهم، درد.
-
تو امیری
1392/11/03 21:24
تو سپهسالاری؛ تو امیری؛ تو، از شما، بزرگتر است آنقدر که ، بزرگی خدا، تو دارد. آنگاه که نگاهم بودی! التهاب زمان، در بوم زندگی از التیام جراحت جوانه میداد اکنون خسته تر از همیشه، ریشه ام از شانه های خشکیده ی تنم می چکد. بپاخیز تنها خدا، تنها، خدا می ماند و تنهایی ام تنها
-
برشی بر "تا دریا"
1392/11/03 11:35
سیلی به ناروا زیاد خورده ام؛ دردتان آمد اگر، از زیرِ دینِم، در بیاورید!...... محمد ترکمان(پِژواره) http://zhar.blogsky.com/
-
پوریای ولی
1392/10/27 10:13
گر مرد رهی ، به ره نظر باید داشت خود را نگه از هزار چه باید داشت در خانه دوستان چو گشتی محرم دست و دل و دیده را نگه باید داشت ---- افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است ---- عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری زهر دست که دادی به همان دست بگیری ---- امشب ز سر صدق و صفای دل من در میکده آن هوش ربای دل من...
-
شب شعر
1392/10/25 22:37
شب شعر، فرهنگسرای فردوسی، موسیقی ترکی
-
تپش
1392/10/09 21:47
تو، هنوز مستی دیگر زندگی از شمال می گریزد و شهر در فاجعه ای موهوم خیالم را به آغوش می کشد؛ تا سرای نهفت. کمی، چنگ چنگ چخماق در سینه بزن سنگِ الماس مرا با جام می، می رباید. هنوز اشک شیرین، از طاق فرهاد میچکد و آنگاه تو در ایوان کسری دنبال طاق ابرو میگردی!؟ می ترسم سقف خمیده ی تنم زیر باران کبود بماند و قطران دیده طعنه،...
-
زخمه ی زخم
1392/10/08 22:16
من شاعر زخم های آهسته با مرهم صبر زردم؛ شبِ بی چراغ گرمسیری، با قامتِ سیرِ سردم. وقتی بو می کشم خرابه را بوف از خوف، سوی آبادی عوعو میکند و سهم مرا از زخم فربه می ستاند و در ساحلِ مرفه دفن می کند. خرابات تنم را بی زخم، فاتحه نیست! بی زحمت مرگم را بیاورید، من آفتاب را چشم بسته ام اگر قایم شدم پشتِ ماسه های تنم، بسردی...
-
های های
1392/10/06 22:10
ندیده اگر من می دیدم؛ بهشت پکر و قهقهه به ریشِ اعمالم می زد کردار به ندیده ها نیست که دیده بکار افکندن بایست . زیر میزی . . الاغ اگر می دید؛ قاطر، نبیره می شد بیچاره اسب نجیب! http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
-
مقصر
1392/10/01 20:28
سوگند به، اشرف مخلوقات، که نیستم. و آب دانه هایکه در اکناف گُر برای تو سرد کردم. از رگ گردن زمین میگذارم خدا را، تا گرمی نگاه تو را خدائی کنم. سرد شو! ما خالق سرد و گرم خویشیم . زیر میزی . . دی اِن اِی من تکثیر ماجراجویست و بنیان کژ رفتار، فرایندِ خیانت مولکول. http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
-
خط تیغ
1392/09/21 12:40
زیر تیغ، هرگز آب حیات نخواهد چکید. و نخ های قابل جذب بافت های اهل بخیه را به سرّی مشمئز، درون کشکول کشف نخواهند کرد. و در برگریزان، بخیه به آب دوغ خط تیغی ست بر پیگر بهاران. نیشتر بزن، نیش تر... گویی خون جگر مایه ی حیات است! و بی جگر گزاف با گرگ می دَرَد. . زیر میزی: . . و من چقدر زود سَرم از تنم به نیزه رفت...
-
دیدگاه
1392/09/17 15:02
می توان از روزنه ی زشتی، منظر زیبائی را به تماشا نشست
-
دنیا...
1392/09/16 10:17
دنیا ... چند عزت، برای چرک کثیفِ کف دست قربانی کنم تا در بازار نامردمی ها از آبرو خرج کنی چند مسلح، تیر خلاص عشق در مغز کنم تا جنازه ی گرم را در تابوت جهل مومیایی کنی چند ظلم، برای مظلومیت شعرکنم تا دار غرور را این گونه فجیع، در شب، شعر خوانی کنی دنیا ... چند طلاق، تو را مطلق کنم تا که عشوه ی حجله سازت را عجوزه کنی ....
-
آواز مخوان
1392/09/13 00:34
شــهر گسست زیرگسـل آواز مخــوان شورشـیدایی ناله سر داد آواز مخوان زارشد مرغک عشق ما، سودا چرا؟ حنجر بپایت ارزان دهم آوازمخوان هرچــه آه بــود ، شــهدی شد بردلــم ناله ها سر داده ام بهر کسی آوازمخوان http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
-
درد من
1392/09/10 19:59
دردا، دردا درد من مظلوم نیست. من نگران، ظلم توام و بر آن گریان . . شیله هایم در پیله ها پروانه اند و گرد شمعی فروزان پ . ن . . آنقدر برسرم برف آمده شبیه کبک شده ام http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
-
بودن و نبودن
1392/09/08 00:25
بودن سخت است شترخواست نفر باشد سر به بیابان گذاشت انسان سر از آسمان آسان است نبودن پ . ن . . دنیا کودکی ام را پس بده من کمبود جوانی دارم با عقدَه های پیر عقدَه . یعنی گره بداهه ای برای همه پیروان صدیق شاهدان: دفاع مقدس از استاد بزرگوار جناب سهراب مظاهری عکس زیبای جمالی روی بازو داشتم یانظر درچهره ودرچشم آهوداشتم...
-
لحظه تا...
1392/09/01 00:42
دمی، دمِ غروب و دم، با واژه ها فرو خواهم خورد بیگاه باد مرا با کوه می شناخت اما خزان، دل به باد نمی سپرد بیراهه راه گم کرده است و گاه تا غروب، در راه، تاتی تاتی میکند دست اش را بگیرید به طلوعی دیگر راهی نمانده است و ظلمت را هرگز. http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785
-
گمگشته
1392/08/25 00:57
لبریزِ خیالت را پیمانه میگیرم آنگاه می فهمم و درد را بر دوش سایه، زمین میکشم تا که رد پایم را گم نکنی، با من بیا اینجا سبط سَبُع، سبیل را هزاران بارسترونِ سبکسار، به سترگی نزائیده است. خامکار، خامْ طمع را در خانقاه سر نمی برند. پ.ن . . . نفر اگر شتر بود وحشی تکامل می یافت. انسان، انسان است...
-
نیاز ... تا ... ناز
1392/08/14 22:25
صحرا آخرین ماوا روی شن های تفتیده نینوا کربلا سیدالشهدا راز ... نیاز ... ناز ... مشک بی آب خنده ی تیغ سبک مغزهای بی سر شمشیر بهادر، می زند ... و من مانده ام در صحرای بیقراری، گمان می برم شتر اگر نفر بود سراب را آب انگور را شراب می نوشیدم تا که عطش را راز و نیاز ... تا ... ناز میکردم...
-
کهنسال
1392/08/12 22:58
آنگاه که، تنداب رفتی روان ساختی غزل را به مهر و مُهر کردی واژگانی را که سوگوارند به گونه هایم که تن بهای واژگان سوی چشمانت شناگر و خلاف جهت اشک، اشک می ریزند زادگاه قزل آلا کجاست؟ آنجا کهنسال جوانی، منتظر هست. فریادیست صدایم غزل خوانی اش را http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785