زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

گمگشته

لبریزِ خیالت را

پیمانه

میگیرم


آنگاه می فهمم و

 درد را

بر دوش سایه،

زمین میکشم

تا که رد پایم را

گم نکنی،

با من بیا


اینجا سبط سَبُع،

سبیل را

هزاران بارسترونِ سبکسار،

به سترگی نزائیده است.


خامکار،

خامْ طمع را

در خانقاه سر نمی برند.

پ.ن

.

.

 .

نفر

اگر شتر بود

وحشی تکامل می یافت.

انسان، انسان است


http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785


نیاز ... تا ... ناز

صحرا 

آخرین ماوا

روی شن های تفتیده

نینوا 

کربلا

سیدالشهدا

راز ... نیاز ... ناز


...


مشک بی آب

خنده ی تیغ 

سبک

مغزهای بی سر

شمشیر بهادر، می زند


...


و من مانده ام

در صحرای بیقراری،

گمان می برم

شتر

اگر نفر بود

سراب را آب

انگور را شراب 

می نوشیدم 

تا که

عطش را راز و

 نیاز ... تا ... ناز 

میکردم

http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785




کهنسال

آنگاه که،

تنداب رفتی

روان ساختی غزل را

به مهر 


و مُهر کردی

واژگانی را که

سوگوارند

به گونه هایم


که تن بهای

واژگان

سوی چشمانت شناگر و

خلاف جهت اشک،

اشک می ریزند


زادگاه قزل آلا کجاست؟


آنجا کهنسال جوانی،

منتظر هست.


فریادیست

صدایم

غزل خوانی اش را


http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785



بلوغِ درد

اساسم اگر،

عصایم نشود

ایستاده خواهم مُرد.

 

و برای مرغ هوا می پاشم

دانه ای

در سقف سر،

تا که فکر،

بلع نکند

توتیای نارس را.


در صفای اذهان

این بـلیغ ترین بلوغِ دردیست

که در باد هوا،

هوا خورده،

نمی شود.


http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785



آزادی


در آسمان آزادی

ارتفاع پَست کنید

زیر فشار 

می شکند نای نی 


آزادی

در شهر، 

گویش نی شکسته ای می ماند

بی اندام


که بعد از مرگ،

سازِ سپید

مژگان تو را نگون بخت می کند 


و چرک آلود ترینِ حصیر،

در حسرت آفتاب،

ژاله می سوزاند.

.

.

.

پ.ن

آزادی عریان نیست

آزادی ورای حجاب نیست

آزادی در له شده ی حق الناس نهفته است

آزادی حقوق است


http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785



درد خیابانی

دنیا را به گردن خواهم آویخت

تا گور


دنیایی که به خاک کشدَم

می کشم تا خاک گور


گواهَم شو خاکسپاری را

درین گود


بی گور و بی گود،

 که گورزا

نَمی رَم هرگز


ای لاخ وُ لاشِ لابیده

در حریر


اهرمن لاخ وُ

لاش، لات می بَرد


لاابالی مکن لااقل 

درین لایحه.


لادنِ کوته گرچه نیستی  

ولیکن

لاشبرگ، نه بیهوده باش.


فضل لافیدن تو را چه سود

هرزه لای.


لامپِ سقف آویز گر نَیرزی  

لال

لاله لعل باش


تا که یک لحظه

فقط یک لحظه درد خیابانی باش

تا کور



پ.ن

.

.

در خیابان چیزهایی هست

بچه های خیابانی

...........  خیابانی

...........  خیابانی

و...............

=

درد خیابانی

.

لاش: اولی جسد حیوان، دومی چپاول وغارت

لات: فقیر و تهی دست

به امید روزی که جامعه از این دردها رهایی یابد

http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785