زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

یار


پرده کش کوی او جمع یار شده ایم 

تنگ دل ما بسی زین کار خوارشده ایم

 

عشوه گه این دیار ساختگی ست ای دل 

هنوز نرفتـه زین دیار بی یار شده ایم

 

ساقیا زرق و برق دنیوی کشت ما را 

چیست تاج و تخت اینگونه بی عار شده ایم

 

حلالمون حرام گشته به کام ما دادرسی 

چه حاصل طلبیم که به این دیار شده ایم

 

ما گنه کرده ایم بخشایشی ست درتوبه 

زترنم باغ سحری آن به که بیمارشده ایم

 

جوانی گشته سوی پیری چاره ای کن 

شرار غمزه می و باده بسان دل خمار شده ایم

 

مرنجان مرا با زخم لسان ای بی خبر 

زین دل ریشان عالم ز اول بسیار شده ایم

 

رند و خـراباتی ام در پی معشوق دل 

طعنه زند ماه به یار چونکه بیـدارشده ایم

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد