زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

سوی کمال


به خیال خود گریه میکردم

زمانه به وهم شوربختی من میخندید

آنگاه که من سوار قایق کاغذی نشدم

آب زلال و پاک بود

من درآب جز زلال و پاکی نمی دیدم

 

 

سوار بر قایق کاغذی آرزوی کوچکی بود

چه لذتی دارد از سایه نارون گذشتن

آزروی بزرگ غسل و پاگیزگی بود

اما زمانه همچنان در حال خنده

 

 

باید امتداد ادراکم را سوی دیگر پهن میکردم

تنها زلال و پاک بودن کافی نبود

زارم بالا گرفته بود

اخم از ابروانم عبور کرده بود

سطح ذهنم تجربه آشفتگی میکرد

 

 

آب در زلال و پاکی تنها نبود

درامتداد کمال ، روان بود

گریه ام، آغاز دوباره بود.

نظرات 2 + ارسال نظر
رها 1392/05/23 ساعت 03:29 ب.ظ http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

رها 1392/05/23 ساعت 04:42 ب.ظ http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد