زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

شکوه

برفت و کم سو شد چراغ رابطه مون

بی مهر و محبت گشته صفـای خونه مون


عقل و عشق را زیادی کتابت کرده اند

دیگر ورق نمی خورد فصـل مقاله مون


به حراج گذاشتـم زرق دنیای دلم را

هرچه داشتـم فروش رفت با مصالحه مون


ما به وصل دریا می اندیشیـدیم ای دلا 

به ساحل بیکران نرسید هیچ جـمله مون


یقین دان بی شعوری از شعور ماست

زین همه دانائی خاکسترگشته شعـله مون


طلب کردیم ادب را به حسن و کمالِ خرد

نشد کامل داشته و نداشـته های معوقه مون


بریخت سبوی می و بشکست پیـمانه

چه شاهانه و مستـانه بستند در میخـانه مون


بحران روزگار است شیون و زاری مکن

                                                             بدستش خواهد رسیدروزی این شکوائیه مون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد