زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

راه غم

 

عروسی از سر ناز، آبستن غم بود

بوقت درد زایمان

خود درد، غم بود


مولود کودکی با مشت بسته

وقتی باز شد دست اش،

بسختی

توش غم بود


گرفتند با دو پایش سر به پایین

آنچه به پشت اش زدند

رنج غم بود


با شروع گریه، بزرگ شد غم تا پنجاه

روبروی آیینه چین وچروک اش پیدا،

آن هم پنهان غم بود


ای غم اگر روزی رهایم کنی ز بند

بپای خود آیم

به آنجا که قفس غم بود


هر کی هستی

هر چه هستی

هر جا که هستی

باش

اما صد حیف نبودی

ببینی کنارم تنها،

همراه غم بود


درد غم، راه غم بود


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد