در درون من ابهامی شگفت.
آن اتفاق
از سایه ی روشن ادراک هیچ نگفت
صداقت گل پژمرد،
وقتیکه باغبان از دور ترین
نقطه اوج گرفت.
در این میان آبِ الهام روی حضور صبوری
هیچ نریخت.
گوش کن، این ابتکار وجود من است
کسی باید نقطه ی محض ابتکار را
در درون من پیدا میکرد!
اما
این ابتکار وجود من است