زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

کهنسال

آنگاه که،

تنداب رفتی

روان ساختی غزل را

به مهر 


و مُهر کردی

واژگانی را که

سوگوارند

به گونه هایم


که تن بهای

واژگان

سوی چشمانت شناگر و

خلاف جهت اشک،

اشک می ریزند


زادگاه قزل آلا کجاست؟


آنجا کهنسال جوانی،

منتظر هست.


فریادیست

صدایم

غزل خوانی اش را


http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785



نظرات 1 + ارسال نظر

محرّم: آنگاه که انسانی به آن درجه از عشق و آگاهی میرسد که خالصانه وعاشقانه همۀ وابستگیها، دلبستگیها و حتّی جان شیرین را در راه آرمانی مقدّس فدا میکند، ملکوت خشنود میشود. کائنات آذین بندی میکند. خداوند لبخند میزند و عاشقانه آغوش می گشاید.چنین پروازی را سوگی نیست. ماتمی نیست. اشک و آهی نیست. بلکه تنها عشق است و شادی وصل. (از وبلاگ حدیث آشنا)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد