چند عزت،
برای چرک کثیفِ کف دست
قربانی کنم
تا در بازار نامردمی ها
از آبرو خرج کنی
چند مسلح،
تیر خلاص عشق
در مغز کنم
تا جنازه ی گرم را
در تابوت جهل مومیایی کنی
چند ظلم،
برای مظلومیت
شعرکنم
تا دار غرور را
این گونه فجیع،
در شب،
شعر خوانی کنی
دنیا ...
چند طلاق،
تو را مطلق کنم
تا که عشوه ی حجله سازت را
عجوزه کنی
.
زیر میزی:
.
.
بیا شعور نیلوفر را
در مرداب سرنوشت به نظاره بنشینیم
که شرمی از بکارت
خونی بی پرده،
برکه را می آلاید.
http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785