زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخمه ی زخم

من شاعر زخم های آهسته

با مرهم صبر زردم؛

شبِ بی چراغ گرمسیری،

با قامتِ سیرِ سردم.


وقتی

 بو می کشم خرابه را 

بوف از خوف،

سوی آبادی عوعو میکند و

سهم مرا

از زخم فربه می ستاند و

در ساحلِ مرفه دفن می کند.


خرابات تنم را بی زخم،

فاتحه نیست!

 بی زحمت مرگم را بیاورید،

من آفتاب را چشم بسته ام


اگر

قایم شدم 

پشتِ ماسه های تنم،

بسردی پیدایم نکنید!

... که دیگر چشم نخواهم گذاشت ...

http://www.shereno.com/profile.php?op=show&uid=38785


نظرات 1 + ارسال نظر
اوای حرکت 1392/11/02 ساعت 07:53 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت
جمله ی بی قراریت از طلب قرار توست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد