زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

زخم های آهسته

مهدی حاجی اسمعیل لو

ندانسته "هایم"


باز باران از کدامین ابر

بر بام دلم چکه میشود؟!

همراهی ی درد تا کجا ...

راهی به ماه و

ماهی به آه.


آری،

من در تنگنای بی غمی

شاد می گریستم و

سالوس وار از کمند عشق می آویختم،

و پیرایه به گور.


عشق چه غریبانه مرا بخاک سپرد.

_ دودمان _

دودی که از دودِمان اشک شود،

جنگل را

گرد بر گرد،

گردباد،

به خاکستر می نشاند.


و من،

باندازه ی خرید

یک قلم و رنگ سرخی که
عشق قطره قطره
زاری ام را
در آغوش غروب،
به گرگ و میشی وهم انگیز نفروشد،

تو را دوست خواهم داشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد